1"س"ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانیتا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی«شراب روحانی»
2"ب"بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان راآنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی«امتحان»
3"ب"بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار منخنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی«بی‌وفا»
4"د"دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیمدر قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟«دین و دل»
5"م"ما ز دوست غیر از دوست، مقصدی نمی‌خواهیمحور و جنت ای زاهد! بر تو باد ارزانی«دوست»
6"ر"رسم و عادت رندیست، از رسوم بگذشتنآستین این ژنده، می‌کند گریبانی«رسم»
7"ز"زاهدی به میخانه، سرخ روز می‌دیدمگفتمش: مبارک باد بر تو این مسلمانی«زاهد»
8"ز"زلف و کاکل او را چون به یاد می‌آرممی‌نهم پریشانی بر سر پریشانی«زلف»
9"خ"خانهٔ دل ما را از کرم، عمارت کن!پیش از آنکه این خانه رو نهد به ویرانی«خانهٔ دل»
10"م"ما سیه گلیمان را جز بلا نمی‌شایدبر دل بهائی نه هر بلا که بتوانیa«سیه گلیم»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


شاعر: شیخ بهایی

برگرفته از نشانی: https://ganjoor.net/bahaee/divan-baha/ghazal-baha/sh25

قالب: غزل